Nothing Phone (2) بررسی | TechCrunch
به گزارش سایت نود و هشت زوم Nothing Phone (2) بررسی | TechCrunch
که در این بخش به محتوای این خبر با شما کاربران گرامی خواهیم پرداخت
کارل پی به نظر می رسید وقتی یک مدعی را در سالن نمایش MWC دید، عملاً گیج شد. او برای عکس انداخت وضعیت با تلفن و شلیک یک سری توییت. به هر حال، تقلید صادقانهترین شکل چاپلوسی است – اگرچه بیشتر افراد در صنعت با چنین گامی از عهده آن برنمیآیند. از سوی دیگر، برای Pei، نشان میدهد که هیچ چیز روی چیزی نیست.
صرف نظر از قطع ارتباط با رویکرد شرکت، یک چیز وجود دارد که واقعاً نمی توان آن را بحث کرد: ورود آن به فضا یک تکان خوب به بازو بود. بهعنوان کسی که مدت طولانیتر از چیزی که میخواهم به آن اشاره کنم، این صنعت را پوشش داده است، اولین کسی خواهم بود که اعتراف میکنم که همه چیز کمی خستهکننده شد. تولیدکنندگان خود را در گوشه ای رنگ آمیزی کردند و به همین دلیل فروش کاهش یافته است.
من آنقدر جلوتر نخواهم رفت که بگویم کیفیت دستگاه غیرقابل قبول بود – تلفن (1) هنوز هم باید برای فروش واحدها خوب باشد – اما هیچ چیز عالی باعث هیجان مردم نشد، و طراحی قطعه بزرگی بود. . بیشتر سر و صدای اولیه پیرامون این شرکت، معمای این بود که پی چه چیزی را برای وان پلاس ترک کرده بود. او با برندی که خود را به عنوان جایگزینی قوی برای بازیکنان بزرگتر معرفی کرده بود، حسن نیت ایجاد کرده بود.
با این حال، آن برند پس از جذب شدن در Oppo از دردسرهای رو به رشد خود عبور کرده است. زمان مناسبی برای پذیرفتن منشأهای ناقص و احیای مجدد خط مستقیم به مشتریان بود که به موفقیت OnePlus در اولین روزهایش کمک کرد. اما هیچ چیز با همان سؤال وجودی که هر ورود جدید به یک مقوله بالغ را آزار می دهد مواجه نشده است: چرا؟
زیبایی شناسی بخش بزرگی از پاسخ بود – و همچنان وجود دارد. The Ear (1) زمینه را برای زبان طراحی که از آن زمان به بعد در همه محصولات نفوذ کرده است، فراهم کرد: شفافیت، همراه با شکوفایی تک رنگ (و گهگاهی رنگ قرمز) و متنی که به شکل حکاکی های صفحه مدار طراحی شده است. صنعتی است اما سرد نیست.
بیشتر استراتژی بازاریابی Nothing بر عناصر دنیای مد و کفش های کتانی تکیه دارد. عرضه محصولات با نسخه های محدود، هم در پاپ آپ ها و هم در اولین فروشگاه خرده فروشی این شرکت در لندن جشن گرفته شده است. در واقع، همانطور که من این را می نویسم، تلفن (2) به طور انحصاری در مقادیر محدود در آن فروشگاه و نقطه ای در منهتن موجود است.
تلفن (1) کاری را که لازم بود انجام داد. با یک محصول قوی، هیچ چیز را در رده گوشی های هوشمند ایجاد کرد. تا حدودی طعنه آمیز، طراحی علامت برجسته در قسمت عقب یکی از چیزهای واقعا زرق و برق دار در مورد محصول بود. از نظر مشخصات، دستگاهی متوسطتر بود و از تراشه Qualcomm Snapdragon 778G+ استفاده میکرد. البته با دستگاههای متوسطتر مشکلی وجود ندارد، اما این محصول سعی میکند مانند برخی از لباسهای خیابانی با نسخه محدود به عنوان یک نماد وضعیت نیز عمل کند.
در حالی که تلفن (1) وظیفه دشوار ایجاد یک برداشت اولیه را بر عهده داشت، نقش تلفن (2) ممکن است حتی سخت تر باشد. بدون همین سطح از تازگی برای به جلو راندن آن، وظیفه دارد نشان دهد که Nothing فقط یک پونی یک ترفند نیست. گوشیهای هوشمند محصولات تکراری هستند – زنجیرههای تامین و تولید سختافزار اجازه اختراع مجدد رادیکال را نمیدهند. تلفن (2) باید با ارائه چیزی فراتر از تازگی محض، جذابیت خط را گسترش دهد.
واضح است که شرکت بازخوردهای مربوط به چیپست اولیه را درونی کرده است. حقیقت این است که حتی یک تراشه مدرن متوسطتر کوالکام تجربه خوبی را برای شما به ارمغان میآورد. عناصر خاصی وجود دارد که شما از دست می دهید، از جمله پردازش تصویر سطح بالا و قابلیت های هوش مصنوعی، اما به عنوان یک راننده روزانه، کاملاً قابل استفاده است. من گمان میکنم که تیم Nothing با این تصور که اکثر خریداران بالقوه نگران نباشند و تراشهای مقرونبهصرفهتر را به نام در دسترس نگهداشتن قیمت، انتخاب کنند، تلفن را ساختند (1).
اما افرادی که به اندازه کافی به صنعت توجه می کنند تا شرکتی مانند Nothing را ردیابی کنند، اغلب همان افرادی هستند که نگران داشتن جدیدترین و بهترین پردازنده هستند. همانطور که وجود دارد، Nothing به اندازه کافی شرکت بزرگ با دسترسی به اندازه کافی بزرگ نیست که بتواند آن را در رادار مصرف کنندگان معمولی تر قرار دهد. این با زمان، پول، مقیاس، معاملات حامل و داشتن ردپای خرده فروشی بزرگتر همراه است. در حال حاضر اکثر افرادی که با این دستگاه روبرو می شوند افرادی هستند که به دنبال آن هستند.
در ماه فوریه، پی به TechCrunch گفت که Phone (2) از تراشه پرچمدار سری 8 کوالکام استفاده می کند. هیچ چیز به وعده خود عمل نکرد، اگرچه هنوز هم نیست کاملا بالای خط پردازنده اسنپدراگون 8+ Gen 1 در ماه می گذشته معرفی شد. در ماه نوامبر، سازنده تراشه اسنپدراگون 8 نسل 2 را معرفی کرد و ظاهراً کوالکام برای بهروزرسانی شش ماهه خود به تاخیر افتاده است. به نظر می رسد که این تصمیم بار دیگر – تا حدی – به دلیل نگرانی های قیمت گذاری بوده است.
انتخاب نسخه قدیمیتر تراشههای پرچمدار به سازنده کمک میکند تا از قیمتهای پرچمدار که معمولاً تلفنها را از آستانه 1000 دلار بالاتر میبرد، جلوگیری کند. Phone (2) از 599 دلار شروع می شود. این رویکرد OnePlus برای مدتی بود و به آن اجازه میداد تا گوشی بسیار خوبی را بدون دستیابی به قیمتهای گزافی که به کاهش فروش گوشیهای هوشمند کمک کرده بود، تولید کند. قابل ذکر است که OnePlus 11 در ماه فوریه با سری 8 Gen 2 با قیمت 699 دلار عرضه شد – احتمالاً وجود غول تولیدی مانند Oppo در گوشه و کنار شما کمک می کند.
با افزایش مقیاس، احتمالاً قیمتها نیز همراه با آن کاهش مییابد، اما همانطور که مطرح میشود، گوشی (2) قیمتی ندارد که واقعاً مقوله بودجه را بپذیرد، اگر هدف نهایی اینجاست. اما با توجه به استانداردهای خرید تلفن در ایالات متحده، قیمت آن معقول است.
یکی دیگر از ارتقاء اجزای کلیدی در اینجا، حرکت از باتری 4500 میلی آمپر ساعتی به باتری 4700 میلی آمپر ساعتی است. این یک ارتقاء بزرگ نیست، اما اندازه کمی بزرگتر، همراه با فرآیند پیشرفته تر، عمر بیشتری را از سیستم کم می کند. خود گوشی از همه طرف کمی بزرگتر است و از 159.2 x 75.8 x 8.3 میلیمتر به 162.1 x 76.4 x 8.6 میلیمتر حرکت میکند که احتمالاً فضای کمی برای باتری باقی میگذارد.
به نوبه خود، ردپای بزرگتر تقریباً به طور قطع نتیجه مستقیم صفحه نمایش کمی بزرگتر است که از 6.55 به 6.7 اینچ می رسد. صفحه نمایش بیشتر به معنای وضوح کمی بالاتر در اینجا 2412 x 1080 در مقابل 2400 x 1080 است. البته هیچ کدام از اینها آن چیزی نیست که شما آن را ارتقای بزرگ می نامید.
تغییرات بسیار کمی در مورد طراحی صنعتی در اینجا ایجاد شده است. داستان واقعی: من فکر می کردم تلفن (2) را برای نیم روز گم کرده ام. معلوم شد روی میز من نشسته بود و من آن را با آیفون اشتباه گرفتم. آیا باید اعتراف می کردم؟ احتمالاً نه، اما ما در حال حاضر 1000 کلمه در این مورد صحبت کرده ایم، پس لعنتی چه؟ پی تحسین خود را برای اپل و آیفون به وضوح نشان داده است، و این در تلفن های (1) و (2) بسیار به نمایش گذاشته شده است. البته، اطراف جایی است که همه چیز جالب تر می شود.
رابط Glyph تنها چیزی بود که همه در مورد مدل اصلی صحبت می کردند، و به طور مناسب، برخی از بزرگترین ارتقاء سخت افزاری را در اینجا دریافت کرده است. پشت روشن از 12 به 33 “منطقه LED” می پرد، که به طور قابل توجهی قابلیت شخصی سازی بیشتر را برای سیستم فراهم می کند. چنین سفارشی سازی راهی به سمت تبدیل ویژگی به چیزی فراتر از حقه صرف می شود.
با استفاده از تلفن در چند روز گذشته، چیزی را که پی در طی مصاحبه ای در MWC به من گفت، به یاد من افتاد:
من شخصاً فکر می کنم تاشوها نوآوری مبتنی بر زنجیره تامین هستند و نه بینش مصرف کننده. کسی OLED را اختراع می کند و می تواند پول زیادی به دست بیاورد، زیرا این یک فناوری عالی است. سپس پس از چند سال، شرکت های بسیار بیشتری این کار را می کنند، بنابراین باید قیمت های خود را کاهش دهند. بنابراین آنها باید دریابند که چه چیز دیگری می توانند با حاشیه بالاتر بفروشند. آنها OLED های انعطاف پذیری را توسعه می دهند که می توانند آنها را با قیمت بالاتری بفروشند.
پس از کجا می رود Glyph؟ هیچ چیز تولید کننده نیست، بنابراین ما در اینجا در مورد یک محرک زنجیره تامین صحبت نمی کنیم – اما آیا یک پنل پشتی که روشن می کند پاسخی به بینش مصرف کننده است یا یک ترفند سرگرم کننده برای جلب علاقه؟ به عبارت دیگر، فرم است یا عملکرد؟ از دیدگاه من، این یک ویژگی است که زندگی خود را به عنوان شکل در جستجوی عملکرد آغاز کرد و موفق شد موارد استفاده واقعاً مفیدی را در طول مسیر پیدا کند.
وقتی گوشی رو به پایین چرخانده میشود، میتوانید صدای اعلانها را بیصدا کنید و به سادگی به چراغها تکیه کنید. علاوه بر اعلان ها، از الگوهای نور می توان به عنوان ولوم سنج و باتری و ساعت شمارش معکوس استفاده کرد. چراغها کاملاً سفید باقی میمانند، اما برای یک تکه کوچک در سمت راست که هنگام ضبط ویدیو قرمز میشود – یک حسن نیت عالی برای همه افراد اطراف.
آیا هیچ کدام از این ویژگی ها تغییر دهنده بازی هستند؟ بدیهی است که نه. اما دیدن این که طراحی به چیزی بیشتر تبدیل می شود، خوب است. همچنین هیچ چیزی API را به روی توسعه دهندگان باز نکرده است، و خاطرنشان کرد: “رابط جدید Glyph همچنین به عنوان یک ردیاب پیشرفت برای خدمات حمل و نقل یا تحویل مورد علاقه شما عمل می کند. شمارش معکوس چراغ ها را تماشا کنید تا مراقب ورود راننده یا سفارش غذای خود باشید. همه بدون نیاز به حضور در صفحه نمایش شما.”
حتی با وجود تقریباً سه برابر مناطق LED نسبت به پیشینیان خود، دیدن اینترفیس که برنامههای واقعاً کشندهای را اضافه میکند، سخت است، اما دیدن آنچه که توسعهدهندگان به آن میرسند نیز سرگرمکننده است. زیباترین تغییر طراحی در اینجا یکی از ظریفترین تغییرات است. حرکت از یک پشت کاملاً هموار به شیشه منحنی و گرد یک عنصر طراحی ممتاز را اضافه می کند که کارهای زیادی را با کمی انجام می دهد. فقط احساس می کند زیباتر
عنصر بزرگ دیگری که شرکت در اینجا به آن فشار می آورد، Nothing OS 2.0 است. این در واقع یک نسخه پوستهدار اندروید 13 است که زیباییشناسی امضای شرکت را حفظ میکند. این تک رنگ است، با گهگاه پاپ قرمز که از سبک حکاکی صفحه مدار برای متن، اعداد و حتی برخی گرافیک ها برای برنامه هایی مانند آب و هوا استفاده می کند. به آن به عنوان سفارشی سازی Material You اندروید فکر کنید، اما به طور خاص برای برند Nothing.
بسیاری از برنامه های بزرگتر دارای نمادهای سیاه و سفید منطبق هستند. بهطور پیشفرض، Slack، Reddit، LinkedIn، Discord و DoorDash همگی با هم مطابقت دارند، اگرچه برخی از برنامههای بزرگتر مانند Facebook، Instagram و Zoom چنین نبودند. این یکی از آن چیزهایی است که شما واقعاً می خواهید همه یا هیچ باشید. در مجموع، این یک طراحی زیبا است که برای چشم آسان است. اگر چیزی سنتیتر میخواهید، همیشه میتوانید نمادهای معمولی را انتخاب کنید، اما من از تعهد این شرکت به یکپارچگی طراحی در اینجا قدردانی میکنم.
همراه با مکالمه تراشه، هیچ چیز درباره سخت افزار تصویربرداری نیز صحبت کرده است. این دوربین دارای یک جفت دوربین 50 مگاپیکسلی در پشت است، اگرچه سنسور اصلی از Sony IMX766 به IMX890 افزایش یافته است. شما نمیشنوید که شرکتها اغلب نام حسگر دوربین خود را بررسی میکنند، اما هیچ چیز نمیخواهد روشن کند که در اینجا روی اجزای آن کوتاهی نمیکند.
این همان سنسوری است که در OnePlus 11 و گوشی های مختلف دیگر از Oppo و همکار سازنده گوشی چینی Realme پیدا خواهید کرد. این در حالی است که دوربین جلو از 16 به 32 مگاپیکسل ارتقا یافته است. صادقانه بگویم، هر چند، بزرگترین ارتقاء سخت افزار دوربین، سیلیکون جدید است. عکاسی محاسباتی عنصر مهمی است و تصاویر به دست آمده تعادل بهتری دارند و برای آن پر جنب و جوش تر هستند.
من بیشتر از ضربات راضی بودم. آنها استثنایی نیستند، اما قطعا کار را انجام می دهند. با این حال، در قیمت نامناسب، پیکسل 7 499 دلاری برنده می شود. گوگل آنقدر شروع بزرگ دارد که تصور اینکه هیچ چیز واقعاً به این زودی در آنجا رقابت کند، سخت است. و اگر تصویربرداری تمام و کمال تجربه تلفن شماست، هنوز هم ارزش دارد که روی پرچمداری مانند Pixel 7 Pro یا دستگاه های مختلف سامسونگ سرمایه گذاری کنید.
ضرب المثلی در صنعت موسیقی وجود دارد: شما تمام زندگی خود را برای نوشتن اولین آلبوم خود و 18 ماه برای نوشتن دومین آهنگ خود دارید. Phone (1) شرکت را در این فضا تأسیس کرد، و Phone (2) در مورد بهبود تجربه، از طریق بهبود سخت افزار و اصلاح کلی چیزهایی مانند نرم افزار است.
در مجموع، تلفن (2) یک دستگاه متوسط و محکم است. این یک قاتل گل سرسبد نیست و گوگل در آن قیمت بهترین کار را ادامه خواهد داد. این به دلیل برخی ارتقاء سخت افزاری کلیدی، گرانتر از مدل قبلی خود است (399 پوند – حدود 460 دلار – در زمان راه اندازی). اگر وارد شدید و تلفن (1) را خریدید، نگران نباشید، اینجا به اندازه کافی برای توجیه هزینه کردن 500 دلار دیگر در سال بعد وجود ندارد.
در حالی که در اینجا هیچ چیز زمین لرزان وجود ندارد، اما ارائه یک دستگاه متوسط و محکم تر نیز اشکالی ندارد – به خصوص وقتی این کار را با سبک انجام دهید.
امیدواریم از این مقاله مجله نود و هشت زوم نیز استفاده لازم را کرده باشید و در صورت تمایل آنرا با دوستان خود به اشتراک بگذارید و با امتیاز از قسمت پایین و درج نظرات باعث دلگرمی مجموعه مجله 98zoom باشید
لینک کوتاه مقاله : https://5ia.ir/ipjHUP
کوتاه کننده لینک
کد QR :
آخرین دیدگاهها